در نگاهی کلی میتوان مشکلات آموزشی - پرورشی کودکان و نوجوانان را از مواردی چون ناتوانی در فراگیری آموزشها تا انواع نابسامانیهای روحی- روانی دانست، که به این ترتیب جای بحثی نمیماند که آموزگاران موظفاند بخشی از نیازهای این دانشآموزان را پاسخ گویند. از نگاهی دیگر اگر آموزگاران نخواهند تا نتوانند نابسامانی ذهنی - جسمی دانشآموزانشان را برطرف کنند، بیتردید دانشآموزان به دلیل درگیریهای ذهنیشان آنچه را که آموزش داده میشود، فرا نمیگیرند.
در این بررسی سعی شده تا ده راهکار ساده اما مهم برای برقراری ارتباط آموزگار با دانشآموزان با هدف رفع مشکلات مختلف آنها ارائه شود.
با دانشآموزان مرتبط شویم
آموزگار به صندوقچه اسرار دانشآموزان تبدیل شود، سخنان آنها را بشنود و سعی کند بی آن که دیگران را به شکلی نادرست در جریان مشکلات آنها قرار بدهد، مشکلات را به بهترین نحو با والدین و اولیای مدرسه در میان گذاشته و تلاش خود را در جهت رفع آنها معطوف کند.
اعتماد دانشآموز به آموزگار باعث میشود تا دانشآموز آزادانه مسایلش را با آموزگار در میان گذاشته و از او کمک بخواهد. برای آن که بتوانیم دانشآموزان و مشکلات آنها را شناخته و یاریشان کنیم، دقایق پایانی کلاس را هر بار به گفت وگو با یک یا چند نفر از دانشآموزان اختصاص دهیم تا از علایق، خواستهها و مشکلات آنها آگاه شویم.
در سایه این شناخت و آگاهی، برقراری ارتباط آسانتر و رفع مشکلات سهلتر خواهد شد. از سوی دیگر، ارتباط منطقی و صمیمی دانشآموز و آموزگار، احساس آرامش را بر کلاس درس حاکم میکند و این احساس خوشایند فرایند آموزش - فراگیری را به حرکتی دلچسب و تأثیرگذار تبدیل میکند.
اختصاص ساعتهایی خاص به گفت وگو با دانشآموزانی که با مشکلات بیشتری روبهرو هستند، بسیار راهگشا است.
او را به سوی خوب بودن سوق دهیم
روانشناسان معتقدند سرآغاز تصحیح رفتارهای ناشایست دانشآموزان تفسیر خوب رفتارهای نادرست آنها است؛ به این معنی که برای مقابله با رفتارهای ناپسند دانشآموزان، به جای دعوا و مشاجره، با آنها به خوبی و با منطق و آرامش برخورد کرده و رفتار آنها را به گونهای دیگر و یا از نگاهی دیگر تعبیر و تفسیر کنیم.
دانشآموز ناآرام سعی دارد تا به هر شکل ممکن نظم کلاس را به هم ریخته و آموزگار و همکلاسیهایش را آزار دهد؛ که این ناآرامی و اذیت ممکن است به دلایل مختلف اعم از ابتلا به بیشفعالی؛ نابسامانیهای روحی - روانی؛ نیاز به جلب توجه و... بروز کند.
اما علت هر چه هست، نباید با او برخوردی تند و خشن داشت. گفت وگو با او و تفسیر رفتارهای ناپسند او به گونهای دیگر، دانشآموز را از ادامه روند نامناسبی که در پیش گرفته، باز میدارد.
به طور مثال هنگامی که با شیطنت سعی دارد تا نظم کلاس را به هم بریزد، به جای خشمگین شدن تنها به گفتن این عبارت بسنده کنید که: «او سعی دارد تا با شوخیهایش خستگی را از تن همه ما به در کند.» استفاده از عبارتهایی از این دست دانشآموز را شرمنده کرده و او را به سوی تصحیح رفتار خویش سوق میدهد.
راهنماییها باید ساده، کوتاه و کارا باشد
جوانان و نوجوانان، حتی کودکان از نصیحت بیزارند و هر چه صحبتها به سوی نصیحت و پرگویی پیش برود نتیجه عکسی را به دنبال دارد. بنابراین با کوتاهترین اما بهترین و تأثیرگذارترین عبارتها آنها را راهنمایی کنید. به جای ریز شدن در مسایل و بحث و گفت وگوی بیهوده، تلاش کنید تا با فهرستبندی مطالب و پرداختن به نکات کلیدی و مورد نظر، در کوتاهترین زمان ممکن به بهترین نتیجه دست یابید.
روانشناسان عقیده دارند برای نتیجهگیری بهتر، کافی است کلیدهای موفقیت به صورت خلاصه و فهرستوار به آنها ارائه شده و هر بار تنها یادآوری کوتاهی درباره سرفصلها صورت بگیرد. ذهن دانشآموزان خودبهخود و براساس دادههای کلیدی، راه صحیح را پیدا خواهد کرد.
این روش برای آموزگاران و والدین توصیه شده و پرگویی مضرترین شیوه برای تصحیح رفتار دانشآموزان است.
دوستی و رفاقت را شکوفا کنید
روانشناسان براین باورند که همسالان بیش از دیگران یکدیگر را باور داشته و به سخنان و رفتارهای یکدیگر اعتماد دارند. بنابراین با شکلگیری رفاقتهای درست، خوب و محکم میتوان بسیاری از مشکلات جوانان و نوجوانان را برطرف کرد.
از آنجایی که آموزگار بیش از هر فرد دیگری به اخلاق و روحیه تکتک دانشآموزان واقف است، از این رو به خوبی میتواند شاگردانش را برای یافتن دوست خوب راهنمایی کند.
ترتیب دادن بازیها و فعالیتهای درسی گروهی؛ بازدیدهای علمی - تفریحی و... نه تنها راهکار مناسبی برای ارتباط بیشتر دانشآموزان با یکدیگر است؛ بلکه زمینهساز شناسایی بیشتر دانشآموزان و یافتن دوستان خوب با نظارت آموزگار است.
به این ترتیب کودکان، جوانان و نوجوانان با یافتن و حفظ دوستیهای خوب میتوانند بسیاری از مشکلات روحی - روانی خود را برطرف کنند.
آموزشها را به حد نیاز ارایه کنیم
اگر چه در دنیای پرتلاش امروز، کمکاری و سهلانگاری نتیجهای جز شکست را به دنبال ندارد، اما لازم است آموزشها در کمترین زمان و میزان ممکن، اما به بهترین و مؤثرترین شیوه ارایه شود تا دانشآموزان بیشترین بهره را از آن بگیرند.
از سوی دیگر آموزشها، به ویژه تکالیفی که به آنها ارائه میشود باید در حدی باشد که علاوه بر آن که دانشآموز به هدف نهایی خود یعنی فراگیری بهتر و موفقیت بیشتر دست یابد، امکان رشد ابعاد دیگر شخصیت او را نیز فراهم کند.
به این معنی که اگر ذهن دانشآموزان تنها به سوی آموزش، بدون پرورش و تفریح متمرکز شود، او به فردی فرسوده، خسته، عصبی، گوشهگیر و یک بعدی تبدیل شده و آنطور که باید، شکوفا نخواهد شد.
بنابراین سعی کنید تا در حد توان، نیاز و استعداد هر دانشآموز به او آموزشها را ارائه کرده و از او طلب کنید.
آنچه را بیش از توان اوست، نخواهیم
آمارها نشان میدهد بسیاری از دانشآموزان به دلیل آن که تحت فشار خانواده و یا اولیای مدرسه قرار گرفتهاند؛ به سرعت ترک تحصیل کرده و یا به لجبازی، آنطور که باید روند آموزش و پرورششان را پی نگرفتهاند.
روانشناسان معتقدند یکی از شاخصترین علل موفقیت یا شکست دانشآموزان، شناخت تواناییها و علایق آنها توسط والدین، آموزگار و اولیای مدرسه و مهمتر از همه خود او است؛ که پس از این شناخت، تنها پرورش استعدادها و تواناییهای او میتواند دانشآموز را به سرمنزل مقصود برساند.
به تغییرات حساس باشیم
آموزگار نخستین شخصی است که از تغییرات، چه مثبت و چه منفی مطلع میشود. بنابراین میتواند به عنوان حسگری فعال و هوشیار وضعیت درسی - رفتاری دانشآموزشاش را شناخته و کاستیها را برطرف و تواناییها را تقویت کند.
به عقیده روانشناسان به هر میزان آموزگار ارتباط صمیمانهتری با دانشآموزان داشته باشد، به همان میزان شناسایی ضعفها و قوتها آسانتر و سریعتر بوده و امکان یافتن راهحلی برای رفع ضعفها محتملتر است.
تمرکز دقیق آموزگار برروی رفتار دانشآموزان حین تدریس نخستین گام برای شناسایی وضعیت دانشآموزان است. حرکتهای نابهجا، حواسپرتی، خستگی و کلافگی، عصبانیت و بیتفاوتی، شیطنت و بینظمی و... همگی رفتارهای غیرارادی است که در زمان تمرکز دانشآموز در حین تدریس آموزگار به خوبی نمایان میشود.
حساسیت به تغییرات به راحتی آموزگار را برای شناسایی و حل مسایل و مشکلات دانشآموز راهنمایی میکند.
با والدین ارتباط تنگاتنگ و صمیمی داشته باشیم
اگر چه جلسههای انجمن اولیا و مربیان جلسههایی است که با هدف رفع معضلات آموزشی - پرورشی برگزار میشود، اما در اغلب موارد آنطور که باید کارا نیست. بنابراین لازم است تا آموزگار با برنامهریزی، از والدین دانشآموزان دعوت کند تا با تمرکز و فرصت کافی درباره هر یک از دانشآموزان بحث و گفت وگو کند.
ارتباط دایمی و صمیمی والدین و آموزگار به صورت هفتگی یا ماهیانه میتواند بسیاری از مشکلات آموزشی- پرورشی دانشآموزان را برطرف کند.
نکته مهم آن است که والدین و آموزگار باید با دیدی مثبت در جلسههای خصوصی حضور یابند تا تبادلنظر و شناسایی نقاط قوت و ضعف به خوبی انجام شود.
مشکلات رفتاری دانشآموز را جدی بگیریم
بروز رفتارهای نابهجا، نشان از آشفتگیها است. دقت در رفتار تکتک دانشآموزان اعم از رفتارهای ناهنجار، شیطنتهای نابهجا، ترس در رفتار و حرکات، غیبتهای بیدلیل و زیاد، عدم تمرکز در کلاس درس، بیقراری و ناآرامی که به اضطراب ختم شود؛ افت درسی، بیعلاقگی به حضور در فعالیتهای جمعی اعم از فعالیتهای درسی و غیردرسی و... همه نشان دهنده آشفتگی ذهنی دانشآموز است.
بروز این رفتارها گاه برای جلب توجه آموزگار، دانشآموز دیگر و یا حتی والدین است؛ اما در مواردی نیز شیوهای برای منحرف کردن تمرکز آموزگار و اولیای مدرسه و والدین از ناکامیها و ناتواناییهای آموزشی- رفتاری او است.
بنابراین لازم است تا آموزگار به دقت رفتارهای دانشآموزان را زیر نظر گرفته و به سرعت تغییرات را شناسایی کرده و در صدد رفع آنها برآید.
از الگوهای رفتاری و شیوههای تصحیح رفتارها آگاه باشیم
آگاهی و تسلط آموزگار به رفتارهای دانشآموزان و ردههای سنی مختلف به ویژه رده سنی که عهدهدار تعلیم و تربیت آن است نه تنها باعث میشود تا آموزگار عملکرد و رفتاری منطقی در مقابل دانشآموزان داشته باشد، بلکه باعث میشود تا به سرعت کج رفتارها را شناسایی کرده و الگوی صحیحی را برای تصحیح رفتارها برگزیند.
روانشناسان تسلط آموزگار بر روانشناسی و رفتارشناسی کودکان، نوجوانان و جوانان را ضروری دانسته و معتقدند هر قدر آموزگار به روانشناسی کودکان، نوجوانان آگاهتر باشد، به همان میزان در امر تعلیم و تربیت موفقتر خواهد بود. رعایت این نکته برای والدین و اولیای مدرسه نیز بسیار ضروری است.
با نگاهی اجمالی به بحث میتوان به راحتی به نقش تأثیرگذار آموزگار و اولیای مدرسه در تعلیم و تربیت صحیح دانشآموزان پی برد؛ تأثیری که شاید بتوان اثر آن را مؤثرتر از عملکرد و رفتار والدین دانست.